- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
نگــاه کــودکی ات دیـده بـود قـافـلـه را تـمـام دلـهــره هـا را، تـمـام فـاصلـه را هــزار بار بـمیـرم بـرات، می خـواهـم دوبـاره زنـده کـنم خاطـرات قــافـله را تو انتهـای غـمی، از کجـا شـروع کنم خودت بگو، بنـویسم کـدام مـرحـله را؟ چـقـدر خـاطـرۀ تـلـخ مـانـده در ذهنت ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را چه کودکی بزرگی است این که دستانت گـرفـته بود به بـازی گـلـوی سلسله را میـان سلـسـله مـردانه در مسیر خطـر گـذاشـتی به دل درد، داغ یک گِـلـه را چقدر گریه نکردید با سه سـاله، چقدر به روی خـویـش نـیـاورده ایـد آبـلـه را دلیـل قـافـله می بـرد پا به پـای خـودش نـگـاه تـشـنـۀ آن کــاروان یک دلـه را هنوز یک به یک، آری به یاد می آری تـمـام زخـم زبـان های شهـر هلهـله را مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر بـیـاورم کــلـمـاتـی شـبـیـه حـرمـلـه را بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت که در تلاطم خـون دید قلب قـافـله را؟
: امتیاز
|
زبانحال امام باقر علیه السلام
شیعه كند مرا صـدا كه حجـت خــدا منم آنكه شده به كــودكى شــاهد كــربـلا منم ز بعد مرتضى على پس از حسین و مجتبى از پس زین العــابـدین ولىّ كــربــلا منم وارث علم و دین همه كنز خفىّ فــاطمه شاهد كــوى علقــمه وصىّ مصطفى منم آنكه ز بین خاك وخون با غم وغربتى فزون سر بریده دیده است به روى نیزه ها منم همدم شیر خـواره ام محرم گــاهواره ام همـسفــر رقیــه ام مـحــرم بچــه ها منم همره كــاروانــیـان اسیر دست دشمنــان به زیر تازیــانه ها به شــام و نیـنوا منم آنكه به روضه بانى است عاشق روضه خوانى است چـه در بقیـع چه كربلا چه بین خانه ها منم قسم به این حـقـیـقـتـم بخــاطر مصیـبـتـم آنكه بود به دست او بـرات كــربلا منــم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
کـسی کـه بـود شـکـافــنـدۀ تـمـام عـلـوم هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم ســر تـو بــاد ســلامت ایــا رســول الله وصِّی پـنجـم تو کـشـته شد ولی مظلـوم گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند گهی به خانه اش از کینه خصم برد هجوم بـسان مـادر و آبــاء رنـج دیـدۀ خـویـش همیشه بود زحقّ و حقوق خود محـروم به غـربت عـلـی و خـانـدان او سـوگـنـد امـام ما ز جـهـان رفـت با دلی مغـمـوم هماره قـصّۀ مـظلـومی اش بخاک بقـیـع بود ز غـربت قــبـرش برای ما معـلـوم زدردهــای نـهــانـی کـه بـود در دل او کسـی نـداشـت خـبـر غـیر خـالـق قـیّـوم حیات او همه با درد و رنج و غصّه گذشت که بود ظلم به اولاد مصطفــی مـرسوم نه طاقت است زبان را به وصف غم هایش نه قدرت است قـلم را که تا کند مـرقوم بـگـو به امّـت اسـلام، این سخـن (میثم) به مرگ حضرت باقـر یتیم گشت علوم
: امتیاز
|
ذکر زمزمه ای شهادت امام جواد علیه السلام
زَنَد گلِ امام رضا، میان حجره دست و پا شده زمین کــاظمین، ز داغ او چو کربلا حجّت خدا جواد *** یوسف رضا جواد *** کشتــۀ جـفـا جواد جـانِ مـا فـدایِ تـو؛ جـانِ مـا فـدایِ تـو؛ جـانِ مـا فـدایِ تـو( ۲ ) **************************************** عـاقبت شدی فـدا *** از جفـای اَشقـیاء *** ای گـل امام رضا انِ مـا فـدایِ تـو؛ جـانِ مـا فـدایِ تـو؛ جـانِ مـا فـدایِ تـو( ۲ ) **************************************** مقتدای عـالمیـن *** ای شهیـد کـاظمین *** جـلـوۀ غـمِ حسین جـانِ مـا فـدایِ تـو؛ جـانِ مـا فـدایِ تـو؛ جـانِ مـا فـدایِ تـو( ۲ ) **************************************** زندگیِ من حسین *** پاره پاره تن حسین *** شاه بی کفن حسین جـانِ مـا فـدایِ تـو؛ جـانِ مـا فـدایِ تـو؛ جـانِ مـا فـدایِ تـو( ۲ )
: امتیاز
|
ذکر زمزمه ای شهادت امام جواد علیه السلام
شد خــزان در جــوانـی بـهــارم همــدمی غـیر از اشکــم نــدارم ظلــمِ کــافــر آتــشم زد زهر همــســر آتشم زد لیکن از اینها فـزونتــر داغ مــــادر آتــشــم زد من غریبم؛ من غریبم ************* آتــش غــــم زد از دل شــــراره مثــل بــابــا جــگــرم شـد پــاره در غــریــبی نـالـه دارم سر به خاکِ غــم گذارم دارم این دَم بین حجــره تشنه لب جــان می سپارم من غریبم؛ من غریبم ************* همچون لاله پژمردن چه سخت است تشنه لب جان سپردن چه سخت است آه از آن اندوه و غوغــا قتلگــاه و خیــل اَعــداء شد لبش چون چوب خشکی از عطش فـرزند زهـرا ای حسین جان؛ ای حسین جان؛
: امتیاز
|
ذکرسینه شهادت امام جواد علیهالسلام
جــواد الائــمّه، شده کـشتــه ز کـیـنه دوباره شد عزادار، شهیــدۀ مدیــنــه به دل سوزِ شرر دید رضــا داغ پســر دید واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا *************************************** گــلِ امامِ هشتــم، به احــوال پریشان شهید راه اسلام ، شده با لبِ عطشان به بــزم ســوگ لاله زند فــاطــمه نــالـه واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا *************************************** از آن زهر کاری چه ناله ها زدی تو به حُجره بمیرم که دست و پا زدی تو شود جـان به فـدایت فــدایِ نــالــه هـایت واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا *************************************** غمت گشته جــاری، کرانه تا کــرانه غریبانه بسوزی؛ ز زهر کین به خانه شده زنـده به اذهـان غــمِ شــاهِ شهـیــدان واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا *************************************** به قتلگــه فتاد و، سـری به تن ندارد زند فــاطمه ناله، حسیـن کـفـن ندارد دگر جان شده بر لب امــان از دل زیـنـب واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا؛ واویلا
: امتیاز
|
ذکرسینه شهادت امام جواد علیهالسلام
جـلـوۀ جــودی و عــدل و دادی پــور سلطـانی و حــق نــهـادی من چه گویم به وصفِ مـقـامت مــظــهــرُ الَّــه امـــامِ جـــوادی ای بر دو عـالـم مولا *** ای نـور چشـم بابا *** ای غـصّه دارِ زهـرا یـا سیّـدی یا مـظـلـوم؛ یـا سیّـدی یا مـظـلـوم؛ یـا سیّـدی یا مـظـلـوم ( ۲ ) ********************************************* ســرورِ عـرصــۀ عــالــمــیـنـی لالــۀ مــشــهــدِ کــاظــمــیــنــی غــربتـت غــربتِ فــاطــمــی و روضه ات روضه های حسینی در بـیـن حجــره آقــا *** با نــاله و بـا آوا *** تو می زدی دست و پــا یـا سیّـدی یا مـظـلـوم؛ یـا سیّـدی یا مـظـلـوم؛ یـا سیّـدی یا مـظـلـوم ( ۲ ) ********************************************* همچـنـان مجـتـبــی تو غــریـبی هـمـسـرت شــد زن نـانـجـیــبـی زیر لـب کـنـج حجـره تو داری چـون عــلـی ذکـر ام یــجـیــبــی شد در دو عالم غوغا *** از داغ ابن الرضا *** وای دل غمین شد زهرا یـا سیّـدی یا مـظـلـوم؛ یـا سیّـدی یا مـظـلـوم؛ یـا سیّـدی یا مـظـلـوم ( ۲ )
: امتیاز
|
ذکرسینه شهادت امام جواد علیهالسلام
ما همه عبــدِ تو یا جـوادیــم نشستــه پشتِ باب المــرادیم بهشت ما نــوکرا روضه و هیـئتِ
: امتیاز
|
ذکرسینه شهادت امام جواد علیهالسلام
تو آیت عظمــایی، تو حجت کبــرایــی تو مظهــر جود حق، امیــد دل مــایــی ای زادۀ زهــرا، جــــانــم بــه فــدایـت با عـتــرت طاهـا، گــریــم به عـزایت واویلا واویلا؛ واویلا واویلا؛ واویلا واویلا؛ واویلا واویلا ************************************ آغشته به خون دل، شد روح و روان تو سوز شرر آن زهر، زد شعله به جان تو ای عــرش مـعــلّـی، خــاک رهت آقـا شد حــجــرۀ خــانه، قـتـلــگــه ات آقـا واویلا واویلا؛ واویلا واویلا؛ واویلا واویلا؛ واویلا واویلا ************************************ ای آنکه بهاری و، مانوس خزان بودی از کودکی ات گریان، بر قدّ کمان بودی تو گــریــه نمودی، بر روضۀ سیــلـی بر چــادر خــاکی، بر صورت نیـلــی واویلا واویلا؛ واویلا واویلا؛ واویلا واویلا؛ واویلا واویلا
: امتیاز
|
ذکرسینه شهادت امام جواد علیه السلام
اگــر چــه اسیــرم به غـفـلت رســد لـطــف مــولا بــه دادم ز جان شکــر حق را بگویم که در بـنــد عــشـــق جــوادم شـدم مــرثیــه خـوان دلـبــر به ســوز و بـه آه و بــه زاری بــه یــاد امــــام غـــریــبــم شـده اشـــکــم از دیــده جــاری به قلبم فتاده، شــرار عزایت جــوادُ الائـمـه، بمــیـرم بـرایت واویلا؛ واغربتا؛ واغربتا؛ واغربتا (۳) ************************* بـگــویــم ز مـظـلــومـیِ تــو به غـربت زدی نـالـه هــا، آه چه گویم چه گـویم چه گـویم به حجــره زدی دست و پا، آه عــیــون تــــمــام مــلائــک بــرای شــمــا گــریــه کــرده به عــرش برین فــاطمه در عــزای شـمــا گــریــه کــرده غریبانه گـفتی، خـدایا خدایا شده خون به قلبِ، پریشان زهرا واویلا؛ واغربتا؛ واغربتا؛ واغربتا (۳) ************************* عـلـی اکـبــرِ شمس هـشـتـم زنـد نــالــه از ظلم و بیـداد در این روضه خوانی جانم کــنــم از غــم کـربــلا یــاد بـــگــویــم ز داغ امــامـــی که در قـتـلـگـه لاله تـن بود و در تابش نــور خــورشید تن بی ســرش بی کـفـن بود شده جان عالم، ازاین غصه برلب سلام خداوند، به سالار زینب یا حسین یابن الزهرا؛ یابن الزهرا؛ یابن الزهرا
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
هر دم هـزار نـوبت جان از بدن برآید تا آه سیـنه ســوزى از قـلـب من برآید بس كوه غصه بُردم بس خون دل كه خوردم گویى كه از لبم خون جاى سخن برآید از بس كه یار قاتل سوزم نهفته در دل تـرسم كه جاى آهـم دود از دهن برآید دیگر نمانده هیچم تا كى به خود بپیچم اى مرگ همتى كن تا جان ز تن برآید امروز بین حجـره فــردا كـنـار كوچه آواى غـربـت مـن از ایـن بـدن بـرآیـد نیكوست زهر دشمن در راه دوست از من هم سـوخـتن به آتش هم سـاختن بـرآید ازبس كه رفتم از تاب از بس تنم شده آب بر من صداى فـریـاد از پـیـرهن برآید نَبوَد عجب كه بر من هنگام دفن این تن خون در لحد بجوشد سوز از كفن برآید جان سوز شعر میثم خیزد ز دل دمادم مـانـند نـالـه اى كـز بیت الحـزن بـرآید
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
ای دل تو بخوان تا که غریبانه بگرییم با چـشـم تر از غـربت جانـانه بگـرییم با یــاد گــل روی عــزیــز دل زهـــرا شمـعـی شده در مـاتـم پـروانه بگـرییم ای نـور دل حـضرت اربـاب، شـبـانـه با شاه خـراسـان به تو دُردانـه بگـرییم بـا نـالـۀ زهــرا و به هـمــراه نـقـیّ ات بر حـال تو، با حـال پـریـشانه بگـرییم داغی است به سینه که سزد تا سحر امشب بر اشک تو و خُـدعـۀ بیـگـانه بگـرییم بالیـن تو امشب نه طـبـیـبی نـه حـبیبی بـگـذار بــرای تـو طبـیـبـانـه بـگـریـیم ای پـاره جـگـر اذن بـده تا که دمـی را بر کـشـتۀ صد پـاره غـریـبانه بگـریـیم بر آن بدن بی سرِ عریان به روی خاک چون دخـترک گـوشـۀ ویـرانه بگـرییم
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
تـا آه سـینه سـوزی، از قـلـب من برآیـد هر دم هـزار نـوبت، جـانـم ز تن بـرآید بس کوه غصه بُردم، بس خون دل که خوردم پیـوسته از لـبـم جـان جـای سخـن برآید از بس که یـار جـانی آتـش زده به جانم تـرسـم که جـای آهـم دود از دهن برآید دیگر نمانده هیچم تا کی به خود بـپـیچم ای مرگ هــمتی کن تا جان ز تن برآید امـروز بین حجـره، فـردا کـنـار کـوچه فــریــاد غــربت من از ایـن بـدن بـرآید نیکوست زهر دشمن در راه دوست کز من هم ســاختــن به آتش هـم سـوختن برآید ازبس که رفتم از تاب،ازبس که گشته ام آب فــریــاد آه آهـــم از پــیـــرهــن بــرآیــد جـا دارد از غـم من هنگـام دفـن این تن خون در لحد بجوشد اشک از کفن برآید
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جان! تیره شد روز به پیش نظرم مـادر جان! من در این حجرۀ در بسته بخود مى پیچم کس نداند که چه آمد به سرم مادر جان! من جـوادم که به یاد تو سخـن مى گـویم چون تو را از همه مشتاق ترم مادر جان! هـمچـو شمعى اثـر زهـر سـتم آبـم کرد سوخت پروانه صفت بال و پرم مادرجان! چون تو در فصل جوانى ز جهان خواهم رفت که زده داغ تو بر جان شررم مادر جان! به لب خـشـک منِ غـمـزده آبى بـرسان کز عطش سوخته پا تا به سرم مادر جان! شعر ژولیـده گـواهى دهد از غربت من دوست دارم که بیایى به برم مادر جان!
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
یارب از کـینۀ هـمسر جگـرم می سوزد من از این یار ستمگـر جگرم می سوزد دیده پُراشک؛ لبم خشک و رخم بر روی خاک سیـنه ام گـشـتـه پُر آذر جگرم می سوزد همچو مرغی که پرش سوخته از آتش زهر کنج حجـره زده پَـرپَر جگرم می سوزد بر روی خاک زمین پا نکشم پس چه کنم که منِ تشنه لب، آخـر جگرم می سوزد به جوانی نه، که از دورۀ طـفلی به خدا از غـم و غـصۀ دیگر جگرم می سوزد خود جوانمرگ رضایم ولی در دم مرگ به جـوانمرگی مــادر، جگرم می سوزد یاد آن کوچه و آن سیلی و آن روی کبود آیـدم تا که به خاطـر، جگـرم می سوزد یاد آن لحظه که گــم کرد رهِ خـانۀ خود به پــریـشـانی مـادر جـگـرم می سـوزد مـادرم نقـش زمین گشت عـلی آه کـشید من ز سوز دل حـیـدر جگـرم می سوزد
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
معـبـود من خــدای من ای حــیّ داورم دیگـر به لـب رسـیـده نـفـس های آخـرم همچون رضا به حجرۀ در بسته جان دهم در شهـر غـربت از پـدرم ارث می برم در بسته، دل شکسته، بدن خسته از ملال این غم کجا برم که مرا کشت هـمـسرم ای امّ فــضــل مـی شنــوی نــالــۀ مــرا یک جرعه آب چیست؟ که ریزی به حنجرم رویـم بُــوَد به قـبـله و چشمم بُوَد به در ای کـاش نـازنـیـن پـسـرم بـود در بــرم طاقـت نـمانـده تا بـزنـم دست و پا دگـر بهـتـر که دسـت و پـا نـزنم نـزد مـادرم
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
شرار زهر قاتل سر زند از جسم و از جانم کسی بر من نمی گرید به غیر از چشم گریانم من از دوران طفلی تا جوانی خون دل خوردم که از هر ناله می جوشد هزاران درد پنهانم میان حجرۀ در بسته مثل شمع، می گریم مگر با قطرۀ اشکی شود تر چشم گریانم تمام عمر با تنهائی و غـربت گرفتم خو ولی وقت شهادت مادرم زهراست مهمانم اَلا ای آه، از زندان تنگ سینه بیرون شو که من با ناله داد خویش از صیاد بستانم گهی نام محمّـد بر لبـم گه یا رضا گویم گهی رو به مدینه گه بود سوی خراسانم شریک زندگی گردیده قاتل، خانه ام مقتل انیسم اشک چشم و حجرۀ در بسته زندانم ز سوز خود سرودن سوز دل دادم تو را میثم که خورده نظم تو پیوند با اشک محبّانم
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
وقت دریا شدن و موسم باران شده است روضه ات شکر دوباره به من احسان شده است هر کسی گریه کند غربت بی مثل تو را هم نفس با نفس شاه خراسان شده است من بمیرم که به جان دادن تو رحم نکرد اثر زهر به جسمت چو نمایان شده است یک طرف زهر هلاهل طرفی داغ فراق چقدر بر جگرت زخم، فراوان شده است شکر گیـسوی تو را پنجۀ دشمن نکشید دشـمنت پیــرهن کهنـه ات از تن نکشید
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
خـون شـد از غــم دلِ خـدا جـویم درد بــسـیــار و نــیـسـت دارویــم می فــشـانـم ســرشـك و می گـویـم یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی ســیــنــه ای پُــر شــرار دارم من دل و جــانـــی فــــكـــار دارم مـن دو جــهـان بـا تــو كـار دارم مـن یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی روزگـــارم ز غـــم تــبـــاه شــده قــلـبــم از مـعـصـیـت ســیـاه شـده راهِ مـن مــنــتــهـی بـه چـاه شـده یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی خـستــه و دلــشــكــســتـه و زارم گــــره افــــتـــاده اسـت در كــارم جـز بـه كـویـت كـجـا پــنـاه آرم؟ یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی ای كــه روح عـــبــادتــی مــا را عــذر خــواهِ قــیــــامــتــی مــا را جــانِ زهـــرا عــنــایــتـی مــا را یـــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنــی تــشنــه ام تــشنــه بر من آب بــده گــنـــهــــم را بــبــر ثــــواب بــده بــه گــــدای درت جــــواب بـــده یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی دردِ مـن را دوا كــنـی چه شـود؟ حـاجـتـم را روا كــنـی چـه شـود؟ قـسـمـتـم كـربـلا كـنـی چه شـود؟ یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی عــزت عــالــمــیــن می خــواهــم نجــف و كـاظـمــیـن مـی خــواهــم طـوفِ قـبـر حـسـیـن مـی خـواهـم یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی من كه چون شـمع بر فــروخته ام از غــم غــربـت تــو ســوخــتــه ام چــشــم بر رحـمـتِ تو دوختــه ام یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی هــمــســرت كـرد نـامـراد تـو را سـاخـت مـســمـوم از عـنـاد تو را ای كه خـوانـده پـدر جـواد تـو را یــا جــــواد الائـــمـــه ادركـــنـــی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
بـــنـــده ام بـــنـــدۀ ولای تـــوأم عـاشـق صحـن با صفـای تـوأم تو جــوادی و من گــدای تــوأم یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی قــامــتـم خــم شـده ز بـار بــلا حـاجــتـم بـاشـد از تـو یا مـولا نجف و كاظمین و كـرب و بلا یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی ای كه از زهر خون شده جگرت به تـو و جـدّ و مــادر و پـدرت منِ بـیچــاره را مـران ز درت یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی ســائــلــم ســائــلــم جــوابــم دِه تــشــنــۀ جــام وصــلـم آبــم دِه چــشــم گـریـان، دلِ كبــابـم دِه یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی بـه امـام و بـه حُـرمتِ شــهــدا به عــلـی و بـه مـادرت زهــرا دسـت خــالــی نــمـی روم ابــدا یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی ای تـو را یـارِ بـی وفــا كُـشـتـه بـا لـبِ تـشـنــه از جـفـا كُـشـتـه با چـنـان پـاكـی و صفـا كُـشـته یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی بسـته با دستِ فـتـنـه راهِ تو شد همه جـا پُـر ز سوز و آهِ تو شد حـجـرۀ بـسـتـه قـتـلـگـاهِ تو شد یــا جـــواد الائــمــه ادركــنــی لـرزه بـر جـان اهـل دین افـتـاد شـعـلـه بر قـلب مسلـمیـن افتـاد بـر دلـم نــالـه ای حـزیـن افـتـاد یــا جـــواد الائـــمــه ادركــنــی
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
شب نشینان فـلـک چشم تـرش را دیدند همه شب راز و نـیاز سحـرش را دیدند تا خدا سیر و سفر داشت همه شب وز اشک غرق در لاله و گـل رهگذرش را دیدند هر زمان رو به خدا کرد در آن خلوت اُنس او دعـا کـرد و مـلائک اثـرش را دیدند جلوه اش جلوه ای از نور خدا بود و ز عرش همچو خورشید به سر تاج زرش را دیدند همه سیراب از آن چشمۀ رحمت گشتند سائلان بخـشـش دُرّ و گهــرش را دیدند روز پرسیدن هر مسئله از علم و کمال پـایـۀ دانـش و حُـسن نـظـرش را دیـدند عــمــر او آیـنۀ عــمـر کـم زهــرا بـود در جـوانی همه شـوق سفـرش را دیدند دود آهش به فلک رفت از آن حجرۀ غم شعـلـه های جـگـر شعـله ورش را دیدند هرکه پـروانۀ شمـع غـم او شد هر شب عـرشیان سـوخـتن بال و پـرش را دیدند چون که شد سایه فکن نخل شهادت آن روز همه با اشـک «وفائی» ثـمرش را دیدند
: امتیاز
|